تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 3:38 | نویسنده : k.b

به جون مامانم قسم میخورم این پستو که خوندم نظر بدم

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

خو حالا که خوندیو قسم خوردی نظر بده دیه  

      "طرح زوریه جمع آوری نظر رسانه "  

    



تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 3:37 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 3:36 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 3:30 | نویسنده : k.b

 

 اگه نظر ندی میکنم



تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 3:30 | نویسنده : k.b

اصن من میرم ... هیشکی دیگه منو دوس نداره 



تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 3:29 | نویسنده : k.b

امروز بهم گفت دوسم نداره 



تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 3:27 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 3:25 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 3:16 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 3:8 | نویسنده : k.b

سوال : اينا چي ميخوان بگن ؟

 

1) مدرسه ي ما دستشويي داره 

 

2) ما با هم دستشويي ميريم

 

3) دستشويي اين جا تميزه و خوشگله 

 

4) من جیش میکنم اون پاك ميكنه 

 

5) ما ديگه خودمون دستشويي ميريم 

 

6) ما دخترا می تونیم هم نشسته جیش کنیم هم سرپااااااا

7)روحانی مچکریم



تاريخ : شنبه 2 شهريور 1392برچسب:, | 3:7 | نویسنده : k.b

بهشت هم خشک سالیست...

این را دیشب از کف پای مادر که ترک خورده بود

فهمیدم..

 



تاريخ : شنبه 2 شهريور 1392برچسب:, | 3:1 | نویسنده : k.b

زیباست یادت...

 

اگر خودت بودی چه

 

"غـــــوغــــــایی"

 

میکردی...!!!

 



تاريخ : شنبه 2 شهريور 1392برچسب:, | 3:0 | نویسنده : k.b

 

نامردا...

چند بغض به یک گلو...؟؟؟



تاريخ : شنبه 2 شهريور 1392برچسب:, | 2:45 | نویسنده : k.b

 

خیلی سخت بود...

باگریه نوشتم

با خنده خوندی

 



تاريخ : شنبه 2 شهريور 1392برچسب:, | 2:42 | نویسنده : k.b



تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 3:8 | نویسنده : k.b
حس من
یه احساسی به تو دارم یه حس تازه و مبهم
یه جوری توی دنیامی که تنها با تو خوشحالم
 
یه احساسی به تو دارم شبیه شوق و بیخوابی
تو چشمات طرح خورشیده تو این شبهای مردابی 


تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 3:8 | نویسنده : k.b

 

اسم های مجــازی

 

تصویر های مجــــازی

 

مشخصات مجــــازی

 

و در بین این همه چیزهای مجازی

 

تنـــها یک چیز حقیقت دارد

 

تنـــهایی  من و تـــو  ……… 



تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 3:7 | نویسنده : k.b
در نگاهم اگر نیستی ...
در خیالم سرشاری؟
و این قانوان دوست داشتن است 
 
*********************
دنیا نباشد ! فقط کوچه ای باشد و باران ...
و دوستی که زلال تر از باران است 

 



تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 3:6 | نویسنده : k.b
ﺧﺪﺍﯾــﺎ...... !
ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺷﮑﺮ ﺳﺮ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ؛
ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﺻﺒﺤﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ؛
ﺑﺎﺑﺖ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺒﻮﺩﻡ؛
ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ
ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﺎﻧﺲ ﻧﺴﺒﺘﺶ ﺩﺍﺩﻡ؛
ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﮐﻮﺭ ﺷﺪ ﻭ
ﻣﻘﺼﺮ ﺭﺍ ﺗﻮ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ؛
ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ .......


تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 3:5 | نویسنده : k.b
دختر بودن تاوان دارد...
 
بزرگ میشوی دل میبندی...
 
تنت را برایش عریان میکنی...
 
نه از روی هوس بلکه از روی عشق...
 
وقتی دلش را زدی میرود...
 
و تو میمانی و خودت
 
آن زمان تو یک هرزه ای
 
او کمی دختر بازی کرده!
 


تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 3:3 | نویسنده : k.b
 عجب دنیای جالبی است...
 
 سرت به همان سنگی می خورد که روزی به سینه ات میزدی...


تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 3:2 | نویسنده : k.b
اگه يه روز فرزندي داشته باشم، بيشتر از هر اسباب‌بازي ديگه‌اي براش بادکنک مي‌خرم. بازي با بادکنک خيلي چيزا رو به بچه ياد ميده.....
 
1- بهش ياد ميده که بايد بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره....
 
2- بهش ياد ميده که چيزاي دوست داشتني مي‌تونن توي يه لحظه، حتي بدون هيچ دليلي و بدون هيچ مقصري از بين برن، پس نبايد زياد بهشون وابسته بشه....
 
3- مهم‌تر از همه بهش ياد ميده که وقتي چيزي رو دوست داره نبايد اون قدر بهش نزديک بشه و بهش فشار بياره که راه نفس کشيدنش رو ببنده، چون ممکنه براي هميشه از دستش بده......
 


تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 3:1 | نویسنده : k.b



تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 3:1 | نویسنده : k.b



تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 3:0 | نویسنده : k.b
مرا به دار آویختند تا نامت را از یاد ببرم اما چه ساده اند این ساده اندیشان که نمیدانند نام

 


تو حک شده ی قلب من است


تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 2:58 | نویسنده : k.b



تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 2:51 | نویسنده : k.b


مردان هم قلب دارند....فقط صدایش... یواش تر از صدای قلب یک زن است.... 
مرد ها هم در خلوتشان برای عشقشان گریه میکنند.... شاید ندیده باشی... اما همیشه اشک هایشان را در آلبوم دلتنگیشان قاب میکنند... 
هر وقت زن بودنت را میبینم... سینه ام را به جلو میدهم..... صدایم را کلفت تر میکنم... تا مبادا... لرزش دست هایم را ببینی ... 
مرد که باشی... دوست داری.... از نگاه یک زن مرد باشی ... 
نه بخاطر زورِ بازوها ! 
مثل تو دلتنگ میشوم... ولی گریه نمیکنم ... 
بچه میشوم.... بهانه میگیرم ... 
تو این ها را خوب میدانی .... 
تمام آرزویم این است که سر روی پاهایت بزارم .... 
تا موهایم را نوازش کنی ... 
دوست دارم بدنت را بو کنم ... 
عاشق بویِ موهایت هستم ! 
من بیشتر از تو به آغوش نیاز دارم ..... 
چون وقت تنهاییم.... خاطره ی تو مرا امیدوار میکند.... به همه ی دنیا ! 
تا برای خوشبختیت.... لبخندت... آرامشت.... تلاش کنم 
من مرد بودنم را مدیون زن بودنت هستم ! 
تو فقط این هارو میفهمی .... 
با زن بودنت...!
 



تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 2:49 | نویسنده : k.b

من از عمق وجود خود ، خدایم را صدا کردم
 
نمیدانم چه میخواهی ، ولی امروز برای تو ، برای رفع غم هایت
 
برای قلب زیبایت ، برای آرزوهایت ، به درگاهش دعا کردم
 
و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد ، یقین دارم دعاهایم اثر دارد . . .


تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 2:47 | نویسنده : k.b

 

فقط بگــــــــو :

خـــــدا تو را برای من ســـاخت . . .

یـــــــا . . .

مـــرا برای تو ویـــــــران کــــــرد ؟؟؟



تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, | 2:45 | نویسنده : k.b

آیا هر موجود ماده معطری را می توان زن نامید؟** /**یا هر پشمالوی نر نعره کش را می توان مرد نامید؟



صفحه قبل 1 ... 12 13 14 15 16 ... 42 صفحه بعد

چاقو